یکی بود یکی نبود در یک روز خیلی خوب در تاریخ3/12/91پسر گلم آرش ساعت4صبح پا به این دنیای بزرگ گذاشت

سلام پسر گلم الان تو دو سال و نیمت شده خیلی کارهات شیرین شده ولی شیطنت هات هم بیشتر شده تا یه لحظه حواسم بهت نباشه به خودت آسیب میزنی مثلا چند روز پیش یه پارچه گذاشتی رو سرت  بدو بدو  کردی محکم خوردی به کمد و رو بینی ات زخم و کبود شد یا چند ماه پیش که داشتی رو دوچرخه ثابت بازی میکردی از روش افتادی و چون دهنت باز بود روی میله وسطش کشیده شد و یه دندونت از جا در اومد و بی دندون شدی و ما خیلی ناراحت شدیم چون بردیمت دکتر و گفتش تا هفت سالگی طول میکشه که دندون اصلی در بیاد و باید تا اون موقع بی دندون باشی خلاصه خیلی زلزله شدی بعضی وقتها قهر میکنی و بعضی وقتها که ما قهر میکنیم میای خودتو لوس میکنی و میگی ببخشید و بوس میکنی والبته بعضی وقتها هم لج میکنی و کوتاه نمیای  عاشق همه کارات هستم راستی بالاخره پوشکت رو گرفتم البته یه ماهی میشه  خیلی دوستت دارم  فعلا بای

 عزیزم الان که دارم این مطلب رو مینویسم تو خوابی جدیدا خیلی شیطون شدی نمیتونم تو رو یک لحظه تنها بزارم همش باید مواظب باشم که به خودت آسیب نزنی یا چیزی رو نشکونی یا .....

خلاصه خیلی وقته که تختت رو آوردیم تو اتاقمون دیگه رو تختت میخوابی و پستونک و روسری هم ازت گرفتیم خیلی اذیت کردی موقع خوابیدنت آخه عادت داشتی فقط با اینا بخوابی ولی خدا رو شکر بیخیالش شدی 

کارهای بانمک هم میکنی مثلا به کلید علاقه زیادی داری انواع مدل های کلید رو داری تازه هر کس رو هم که دیدی دوست داری کلیدش رو بگیری  و به این که خودت غذا تو بخوری هم خیلی علاقه داری خدا رو شکر هنوز میزاری برات پیشبند ببندم وگرنه معلوم نبود چی میشد

راستی حدودا دو هفته پیش  مراسم عقد کنون عمه محدثه بود خیلی خوش گذشت تو هم خیلی خوشتیپ شدی عکس اون روزت رو میزارم

ببخشید عزیزم که دیر مطلب میزارم آخه سرم شلوغه از یه طرف کلاس مربی گیری و از یه طرف فروش لباس  تو خونه برای همین دیگه وقتی نمیمونه فعلا خداحافظ یه بوس گنده